فرزندان اقتصاد غیرشفاف(تحلیلی بر واسطه گری)
کامل دلپسند
در هر جامعه شهری چند نهاد مختلف وجود دارد که اقتصاد یکی از اصلیترین آنها محسوب میشود و رفتار افراد یک جامعه، تابع نهادهای اجتماعی و اقتصادی آن جامعه است. هنگامی که اقتصاد یک جامعه دستخوش تغییرات مختلفی میشود، نهادهای آن هم دچار تحول شده و رفتارهای اجتماعی تغییر میکند.
چرا مردم ایران برای خرید دلار و سکه در صف میایستند؟ در گفتوگو با دکتر کامل دلپسند، مدرس جامعهشناسی
مائده امینی
در هر جامعه شهری چند نهاد مختلف وجود دارد که اقتصاد یکی از اصلیترین آنها محسوب میشود و رفتار افراد یک جامعه، تابع نهادهای اجتماعی و اقتصادی آن جامعه است. هنگامی که اقتصاد یک جامعه دستخوش تغییرات مختلفی میشود، نهادهای آن هم دچار تحول شده و رفتارهای اجتماعی تغییر میکند. اما چگونه صفهای دلار و سکه به نهادهای اقتصادی و اجتماعی مرتبط میشوند؟ برای بررسی این موضوع باید به چند سؤال پاسخ داد.
نوسانهای اقتصادی، چگونه افراد یک جامعه را تغییر میدهد؟
نوسانهای اقتصادی، به آتش بیاعتمادی افراد جامعه، هیزم میریزد. هماکنون هیچکدام از کنشگران و مصرفکنندگان، اعتماد کافی به جامعه ایرانی و گردانندگان آن ندارند و نگرانی دستهجمعی نسبت به تهیه و توزیع انواع کالا در آینده وجود دارد. باید بپذیریم که مسئولان کنونی در شیوه توزیع و تولید ناکارآمدند. یکی از مشکلات اصلی این است که عواملی که قدرت را در دست دارند، به کنشگران ما آموزش نمیدهند که در زمان بحرانهای اقتصادی، مانند مقطع کنونی، چگونه رفتار کنند. شهروندان از یادگیری اجتماعی در هیچ مقطع تحصیلیای بهره نمیبرند.
سیاستهای داخلی چقدر میتواند بر رفتار اجتماعی افراد مؤثر باشد؟
بخش اعظمی از اقتصاد ما، متاثر از سیاست است. برای مثال عدهای که از آنها بهعنوان دلواپسان یاد میکنیم، این روزها از ناپایداری اقتصاد ایران خوشحالند! بهنظر میرسد حتی برای به هم ریختن فضای اقتصادی کشور، هدفگذاری کردهاند.
مسئولان چقدر در بحرانسازی نقش دارند؟
یکی از دلایل اصلی بهوجود آمدن فضای دلالی و افزایش رفتارهای بحرانساز مردم، توضیح ندادن مسئولان و نهادهای حکومتی به مردم است. شفافسازی در کشور ما آنطور که باید و شاید، انجام نمیشود. مردم باید علت اقتصادی افزایش قیمتها را بدانند و درک کنند. یک مثال ساده در این باب میتواند صحه بر این ادعا بگذارد؛ سالهاست که ماههایی مثل ماه رمضان و ایامی مانند عید نوروز را بدون قحطی، دلالی، گرانی و هجوم مردم برای خرید کالاهایی که تقاضای آنها چند برابر میشود، پشت سر میگذاریم. آیا تجربه هجوم مردم برای خرید کالایی را پشت سر گذاشتهایم؟ اگر جواب شما هم مثل من منفی است، علت در نظارت است. در ایام خاص، نظارت اتحادیهها، وزارتخانهها و نهادها بیشتر و شفافیتسازیهای لازم انجام میشود. باید بدانیم که همه نهادها متولی رسیدگی به وضعیت بحرانی هستند. در وضعیت بحرانی همه نهادها باید طوری سیاستگذاری کنند که هیجانهای مقطعی و ناپایداری اقتصادی، در نهایت کمترین آسیب را به اکثریت مردم وارد کند.
دلالی زاییده فرهنگ ماست؟
دلالی، سابقه تاریخی دارد. در گذشته، وقتی مردم ایالت یا شهری به استقبال کاروانی یا گروهی میرفتند، همان ابتدای کار از تازهواردها مبالغ کلانی به بهانههای مختلف دریافت میکردند چرا که مهمانان به اوضاع اقتصادی محل، واقف نبودند. درواقع هرچه میزان نظارت بر جامعهای کمتر شود و اقتصاد در وضعیت ناشفاف و ناپایدارتری باشد، بستر رشد فرهنگ دلالی فراهمتر است. نهادهای اجتماعی و اقتصادی ضعیف موجب توسعه دلالی در جوامع میشوند و این آفتی است که جامعه ما را فراگرفته است.
آیا دولتها به تنهایی میتوانند مسئول رفتارهای بحرانساز مردم باشند؟
البته که دولت تنها متولی نیست. مسئولیت اجتماعی مردم هم طرف دیگر ماجراست. نباید فراموش کنیم که همه ما در قبال توزیع و مصرف کالا در شرایط بحرانی وظیفه داریم. اگرچه شهروند آگاه، در اقتصاد شفاف به بلوغ میرسد اما نباید از هر فرد جامعه به این وسیله، سلب مسئولیت شود.
راهکار اصلاح رفتارهای بحرانساز جامعه چیست؟
رسانهها نباید محدود شوند. وجود رسانههای آزاد میتواند به دولتها و ایجاد فضای شفاف در جامعه کمک کند. منظور اما از رسانه، همه ابزارهای آگاهسازی است. رسانه بینظیری مثل فضای مجازی را نباید دستکم بگیریم. بارها دیدهایم که فضای مجازی چگونه افکار مردم را در حوزههای مختلف، تغییر میدهد.
در کنار فضای مجازی، رسانههای دیگر هم باید به شکل متمرکز، نسبت به فرهنگسازی اقدام کنند. اگرچه برای فرهنگسازی نیاز به آموزش در مقاطع مختلف تحصیلی داریم اما نباید برای فرهنگسازی منتظر سیاستگذاریهای کلان آموزشی در کشور باشیم. مردم در رسانههای مجازی آماده پذیرش هستند و ما نباید این پتانسیل را فراموش کنیم.
منبع: روزنامههمشهری