مهدی فاتحی نیا

جمعیت، مهاجرت و توسعه 2

سیاستهای اشتباه جمعیتی و آموزش عالی باعث شده که بخش زیادی از جمعیت جوان و مستعد و سالم ما از بازار کار خارج شده و جای خالی آن توسط اتباع بیگانه پر شود.

به نام خدا

جمعیت، مهاجرت و توسعه 2

در ادامه بحث جمعیت و مهاجرت در این قسمت به موضوع مهاجرت اتباع بیگانه به داخل کشور و مهاجرت جوانان وطن به خارج کشور می­پردازیم. در این خصوص سعی کرده ایم از اصطلاحات پیچیده و تئوری پردازی اجتناب کرده و به  زبانی ساده به بیان مساله و راه حلهای آن بپردازیم.  در اوایل دهه هفتاد شمسی موج سنگین متولدین دهه های هفتاد و پنجاه شمسی به تدریج وارد بازار کار شد. این امر تبدیل به یکی از دغدغه های مسئولین وقت شد.یکی از راه حلهای دولت برای این مشکل گسترش آموزش عالی و آموزش نیروهای جوان و مستعد شد. اما در ادامه این راهکار به جای این که به توانمندسازی جوانان برای رفع نیازهای کشور استوار باشد تبدیل به راهی برای مشغول کردن جوانان و به تاخیر انداختن ورود آنها به بازار کار شد. به این ترتیب در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد با موجی از دانش آموختگان کارشناسی مواجهه شدیم که متناسب با تحصیلاتشان شغل مناسب یافت نمی­شود و نمی­ توانند  به مشاغلی که چهار سال پیش هم می توانستند مشغول شوند راضی شوند. این شد که تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد و چند سال بعد تحصیل در مقطع دکتری به عنوان تنها راه حل دولت و مردم اجرا شد. در این سالها عمده جوانان ما یا در حال تحصیل بوده اند یا در رشته های نظری دانش آموخته شده اند و طبیعی است که بسیاری از مشاغل فنی رها می­شود.همزمان در کشورهای همسایه و بخصوص همسایه شرقی موجی از بیکاری و ناامنی راه می­افتد و مهاجرت به ایران یک راه حل آسان و در دسترس برای مردم این کشور می­شود. بدین ترتیب بخش زیادی از مشاغل فنی و خدماتی کشور به دست اتباع بیگانه می ­افتد. هرچند که دستمزد آنها کمتر از کارگر ایرانی است ولی برای آنها بسیار با صرفه هم هست. جوانان ما باید دو سال خدمت سربازی بروند در حالی که آنها با مشکل به این بزرگی مواجه نیستند. کارگران و کسبه ایرانی باید مالیات بدهند ولی آنها مالیات هم نمی­دهند. اتباع بیگانه از یارانه های دولتی حداکثر استفاده را ­می­برند. حمل و نقل عمومی، بیمارستانهای دولتی، نانوایی های دولتی و.... بیشتر از همه توسط اتباع بیگانه استفاده می­شوند بدون این که مالیات دهند یا برای کشور هزینه خاصی دهند. به عنوان مثال نظام برای تامین امنیت باید کلی هزینه دهد، جوانهای ما دو سال خدمت سربازی بروند و تعداد زیادی  شهید شوند و آنها در این امنیت به آسودگی کار و زندگی می­کنند بدون این که هزینه خاصی بدهند.  به این ترتیب برای جوانهای ما که به سن سی سالگی رسیده اند جایی برای کار و فعالیت نیست ولی جوانان آنها بی هیچ دغددغه ای از سن پانزده سالگی وارد بازار کار شده در سن سی سالگی دارای خانه و خانوانده شده و در حرفه خود هم استاد شده اند و کلی هم کارگر، بعضا ایرانی، زیر دست دارند. در این شرایط بخش زیادی از جوانان تحصیلکرده مجبور به مهاجرت به خارج کشور می­شوند. به عبارتی سیاستهای اشتباه باعث شده که بخش زیادی از نیروهای مستعد و با سواد ما از کشور خارج شده و جای خالی آن را مهاجران خارجی که با ما دارای تفاوتهای فرهنگی هستند پر کنند. ادامه این وضعیت قطعا برای آینده کشور زیانبار خواهد بود. برای این معضل با راههای ترکیبی اندیشیده شود. در خصوص اتباع بیگانه باید برنامه ای تدوین شود که هزینه استفاده از خدمات عمومی و دولتی به قیمت تمام شده باشد. نسبت به کسانی که اتباع غیر مجاز را به کار می­گیرند باید سختگیری بیشتری شود. اجرای سیاستهای فرهنگی و جریمه ای برای کاهش نرخ باروری در بین اتباع بیگانه باید مورد توجه قرار گیرد. گسترش آموزش فنی و حرفه ای و کارآمد بار آوردن جوانان و نوجوانان باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد. در رشته های نظری که بازار کار آن محدود است پذیرش دانشجو بسیار کم شود.