هادی طاهری پارسا

احزاب سیاسی در ایران

امروزه بسیاری از متفکران لازمه تبدیل مشارکت توده ای به مشارکت فعال وسازمان یافته را در تأسیس احزاب به معنای واقعی کلمه می دانند و آن را مرحله تکمیلی از مراحل انقلاب اسلامی به شمار می‌آورند که چنین امری در جهت تضمین تداوم و تعادل نظام ضروری است.

با سلام و درود خدمت تمامی ملت غیور ایران مخصوصا در شهرستانهای بهار و کبودرآهنگ

قصد دارم به طور مختصر و مفید در خصوص رابطه و تعامل احزاب سیاسی بالاخص احزاب حال حاضر یعنی اصلاح طلب و اصولگرا با قاطبه ملت، مطالبی رو به سمع و نظر شما عزیزان برسانم تا شاید گوشه ای از حقایق و آنچه که متاسفانه موجبات بی اعتمادی کنونی مردم و دلسردی آنان از حضور در عرصه انتخابات را رقم زده روشن نماییم . 

احزاب و گروه های سیاسی 

الف ) سابقه و پیشینه :

حزب در ایران به شکل امروزی و مدرن قدمتی بیش از صد سال ندارد اما در دوران قدیم شاهد احزاب نظامی که پی مقاصد نظامی بودند همچوسربداران در ایران هستیم. حزب در ایران بعد از انقلاب مشروطیت پاگرفت و احزاب به صورت علنی و رسمی خود را به جامعه ایران معرفی کردند. حسب تحقیقات به عمل آمده و شواهد موجود، احزاب سیاسی تحت عنوان های اصلاح طلب و اصولگرا در اوایل انقلاب به کیفیت کنونی که شدت و حدت گرفته اند مطرح و اعلام موجودیت نکرده بلکه بعضاً تحت نام های احزاب چپ ( اصلاح طلب ) و راست ( اصولگرا )  و آرام آرام پا به منصه ظهور به معنای واقعی کلمه گذاشتند . در ادامه و در طول سالیان ، احزاب مزبور هر یک به دسته های دیگر تقسیم شده و عملاً صاحب زیر مجموعه گشتند برای مثال اصلاح طلبان به شاخه های روحانیون مبارز ، جبهه مشارکت و یا گروه های موسوم به دوم خرداد ، تقسیم شدند . در مقابل اصولگراها نیز به دسته ها و گروه های جامعه روحانیت مبارز ، جبهه پیروان خط امام و رهبری ، موتلفه اسلامی ، جبهه پایداری و ....  تقسیم شدند . گذشته از اینکه هر یک از احزاب مزبور برای خویش اهداف و و آمالی را پیش بینی و به عنوان مرامنامه خود تعرفه نمودند تاملا و تعجّبا در آستانه دوره هشتم مجلس شورای اسلامی و برخلاف دیدگاههای این دو طیف مختلف و مقابل یکدیگر ، گروه و یا دسته جات جدیدی تحت عنوان اصولگرایان اصلاح طلب و اصولگرایان تحول خواه نیز پا به عرصه وجود گذاشته و ابراز وجود نمودند . هر چند با تدقیق در غایات و اهداف این احزاب ، اعلام موجودیت گروه های جدید اخیرالذکر در واقع جمع نقیضین بوده و پذیرش وجود چنین گروههایی عملاً به دور از ذهن و منطبق با آنچه که احزاب اصلاح طلب و اصولگرا ادعا می نمایند ، نیست . به دیگر سخن ، شیر تو شیری که عوام به آن در سطح جامعه در محاورات خود اشاره می نمایند ، اینجاست . که صرفاً به جهت ترجیح منافع شخصی یا حزبی ، منتج به تشکیل چنین گروههای جمع دو طیف مقابل یکدیگر شده است . چنین اقدامی انسان را به یاد تهیه و تدارک رنگ صورتی با تلفیق رنگ های قرمز و سفید می‌اندازد که از قرار معلوم موسسین چنین گروه‌هایی خواسته اند نه قرمز باشند نه سفید ، بلکه میانه و صورتی باشند .

ب ) مبانی قانونی تشکیل احزاب سیاسی و تکالیف و وظایف :

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در خصوص احزاب و گروه های سیاسی در اصل ۲۶ چنین مقرر می دارد : " احزاب ، جمعیت ها، انجمن های سیاسی و صنفی و انجمن های اسلامی یا اقلیت های دینی شناخته شده آزادند ، مشروط به این که اصول استقلال ، آزادی ، وحدت ملی ، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند . هیچ کس را نمی توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت . " قانون نحوه فعالیت احزاب و گروههای سیاسی مصوب ۹۴/۱۱/۰۴ بشرح ذیل در ماده یک به تبیین و تشریح احزاب و نحوه تشکیل ، وظایف و چارت سازمانی آنان اشاره نموده است .

فصل اول ـ تعاریف

ماده۱ـ اصطلاحات به کار رفته در این قانون، دارای معانی مشروح زیر می‌باشند :

۱ـ حزب: تشکیلاتی است متشکل از اشخاص حقیقی که با برنامه مشخص در جهت کسب و مشارکت در قدرت سیاسی و نقد و اصلاح آن، در چهارچوب قوانین و مقررات نظام جمهوری اسلامی ایران براساس مرامنامه و اساسنامه مصوب خود در سطح ملی یا استانی فعالیت می‌کند .

حزب می‌تواند تحت عناوین دیگری مانند گروه، جمعیت، انجمن، جامعه، مجمع و سازمان سیاسی فعالیت کند .

۲ـ جبهه: ائتلافی سیاسی از احزاب دارای پروانه فعالیت در زمینه فعالیت مشخص است که با اطلاع کمیسیون احزاب موضوع ماده (۱۰) این قانون شکل می‌گیرد .

۳ـ عضو حزب: داوطلب واجد شرایطی که مراحل عضویت حزب را گذرانده و با پذیرش اساسنامه حزب دارای تعهدات و حقوق حزبی مطابق اساسنامه حزب می‌باشد .

۴ـ عضو مؤثر حزب: اعضای هیأت مؤسس، شورای مرکزی، دبیرکل، بازرسان و مسؤولان شعب استانی

۵ ـ ارکان حزب: هیأت مؤسس، مجمع عمومی، شورای مرکزی، دبیرکل و بازرسان و مسؤول شعب استانی طبق اساسنامه ارکان حزب محسوب می‌شوند .

۶ ـ هیأت مؤسس: اشخاص حقیقی می‌باشند که امور مربوط به تأسیس و وظایف مرتبط را پیگیری نموده و برای دریافت مجوز تأسیس و پروانه فعالیت اقدام می‌نمایند .

۷ـ مجمع عمومی: بالاترین رکن حزب است که طبق مرامنامه و اساسنامه از اجتماع اعضای حزب تشکیل می‌شود .

۸ ـ شورای مرکزی: متشکل از افراد منتخب مجمع عمومی است که طبق مرامنامه و اساسنامه به نمایندگی از مجمع، مسؤولیت هدایت و تحقق اهداف حزب را بر عهده دارند .

۹ ـ دبیرکل: عالی‌ترین مقام اجرائی حزب است که منتخب مجمع عمومی یا شورای مرکزی طبق اساسنامه می‌باشد .

۱۰ـ بازرسان: اشخاص آشنا به امور بازرسی می‌باشند که برای نظارت بر عملکرد شورای مرکزی، دبیرکل و سایر ارکان حزب از سوی مجمع عمومی انتخاب می‌شوند .

۱۱ـ مرامنامه: سند مصوب مجمع عمومی است که بیان‌کننده اهداف، آرمان‌ها، مبانی فکری و عقیدتی و خط و مشی‌های نیل به اهداف حزب می‌باشد .

۱۲ـ اساسنامه: سند مصوب مجمع عمومی است که بیان‌کننده ساختار تشکیلاتی و ارکان و حدود وظایف و اختیارات، نحوه تعیین و تغییر اعضاء ، شرایط تغییر و اصلاح مرامنامه و اساسنامه، مبنای اعتبار اسناد اداری و مالی، تعیین منابع مالی، نحوه انحلال حزب و سایر موارد مصرح در این قانون می‌باشد .

۱۳ـ کمیسیون احزاب: کمیسیون موضوع ماده (۱۰) این قانون است .

۱۴ـ مجوز اولیه: مجوز موقتی است که جهت تحصیل شرایط لازم برای صدور پروانه فعالیت نهائی حزب توسط کمیسیون احزاب صادر می‌شود .

۱۵ـ پروانه فعالیت نهائی: مجوزی است که به موجب آن حزب اجازه دارد تا براساس مرامنامه و اساسنامه و در چهارچوب قوانین و مقررات نظام جمهوری اسلامی ایران فعالیت کند .

۱۶ـ دبیرخانه کمیسیون: تشکیلات اجرائی کمیسیون احزاب می‌باشد که زیر نظر کمیسیون انجام وظیفه می‌کند .

تبصره ـ تشکلهای اقلیت‌های دینی موضوع اصل سیزدهم (۱۳) قانون اساسی ، تشکیلاتی مرکب از اعضای داوطلب همان اقلیت دینی می‌باشند که هدف آنها حل مشکلات و بررسی مسائل دینی ، فرهنگی ، اجتماعی و رفاهی ویژه آن اقلیت است .

 در خصوص احزاب و تشکیلات آنان باید بپذیریم که یا تشکیلاتی عمل می نمایند یا بی قاعده و بدون تشکیلات عمل می کنند معمولاً احزاب سیاسی چنانکه در جامعه بین الملل و دیگر کشورها روال و رویه می باشد معمولاً برای اعضای حزب خویش شناسنامه حزبی صادر می کنند یعنی هر کسی که دارای کارت شناسایی حزب مورد دلخواه خود باشد در انتخابات ، دیگر نیازی به قید نام نماینده خود نیست بلکه صرف استفاده از کارت الکترونیکی مزبور حکایت از رای دادن به نماینده آن حزب است . هرچند شناسنامه حزبی مزبور  قابلیت تغییر عقیده و عضویت به حزب مقابل را داشته و همچنین قابلیت ابطال و خروج از حزب مورد نظر .  دومین خصیصه ای که برای شناسنامه حزبی احزاب موصوف می توان نام برد ارزش آن و معیار ارزش شخصیت عضو احزاب بر مبنای آن است یعنی چه بسا کسی که دارای چنین شناسنامه حزبی است ۱۰۰ رای داشته باشد و فردی دیگر ۱ رای . در واقع  این موضوع به  موقعیت شخصیتی و  اجتماعی افراد  باز می گردد  برای مثال  کسی که  دارای تحصیلات عالیه دانشگاه  و مدرک دکترا  باشد  با فردی که فاقد تحصیلات و موقعیت اجتماعی  و حتی  بعضاً  کارتن‌خواب است  در  رای گیری  مساوی  فرض نمیشوند . ممکن است فرد کاندیدا به صرف حمایت عده قلیلی از افراد تحصیل کرده و دارای حق رای اینچنینی در مقابل کاندیدای دیگر که افراد ضعیف زیادی از سطح جامعه از وی حمایت کرده‌اند پیشی گرفته و برنده انتخابات شود.  این موضوع در سال های اخیر به دغدغه فکری حقوقدانان و سیاسیون در راستای آیه شریفه قرآن کریم که می فرماید: هل یستوی اصحاب الجنه و المیمنه / آیا اهل بهشت و جهنم با یکدیگر برابرند ، مبدل گشته است ، که به نظر شایسته می‌رسد برای این موضوع و اعتبار بیشتر به آرایی که از سوی افراد فرهیخته و تحصیل کرده جامعه در حمایت از یک کاندیدا صادر می شود با فردی که مورد حمایت افراد ضعیف و چه بسا لاابالی جامعه قرار میگیرد قائل به تفریق و تفاوت شویم که مستلزم بررسی‌های جامع و کامل کارشناسانه در این خصوص از سوی جامعه حقوقی و کارشناسان مسلم این عرصه و نهایتاً تقنین از طریق مجلس شورای اسلامی و طبعاً تایید شورای محترم نگهبان است.

با اذعان به این نکته اساسی که احزاب در ایران از یک پیشینه بیش از صد سال برخوردارند و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شکل گیری احزاب و گروههای سیاسی نو از پشتوانه‌های قانونی مانند قانون اساسی و سایر قوانین برخوردار بوده چرا احزاب واقعی شکل نگرفته اند؟ چه موانع و محدودیتها وجود دارد؟ برای پاسخ این سؤالات به طور خلاصه به نکاتی مهم اشاره می گردد:

1) تشکیل احزاب سیاسی از بالا به پایین (فرمایشی بودن احزاب): در کشورهای دموکراتیک دولتها حزبی هستند یعنی از طریق فعالیتهای حزبی و انتخاباتی به قدرت رسیده اند.به‌طور کلی احزاب دستوری در ایران در سه قالب ظاهر شده‌اند:

الف) احزابی که متکی به یک شخصیت بوده و برمحور فردیت شکل گرفته اند.

ب) احزابی که با سفارش نظام حاکم توسط کارگزاران برجسته رژیم بوجود آمده اند.

پ) احزابی که بنا بر شرایط ویژه سیاسی پدیدار شده و بعبارتی احزاب واکنشی اند.( ناظری، 1381: 214- 213 )

نظام انتخاباتی در قالب احزاب

اگر با توجه به برخی از موانع که ذکر کردیم موانع حزب مرتفع گردد و از احزاب دفع بیماری شود تا بتوانند کار آمدی و توانمندی لازم را برای فعال کردن ظرفیتهای اجتماعی داشته باشند، و احزاب از کف جامعه تبلور یابند در این صورت مطالبات مردم بهتر پیگیری شده و با آموزش های لازم و کافی زمینه را برای شکل گیری دولتی مقتدر و در مسیر تأمین مطالبات انقلاب و مردم مهیا می سازند و یکی از بسترهای مهم توسعه سیاسی محقق می‌شود. یکی از این زمینه ها حضور فعال، گسترده و دائمی احزاب در انتخابات مختلف اعم از ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان رهبری و شوراهای اسلامی شهر و روستا است.

قبل از اینکه به برخی از آثار و پیامد های انتخابات حزبی در ایران اشاره شود ابتدا سخنی چند در خصوص نظام انتخاباتی و در نتیجه نظام حزبی حاکم، مطرح می گردد:

نظام ها بر اساس احزاب سیاسی به چهار دسته تقسیم می‌شوند:

1) نظام تک حزبی (رژیم های وحدت گرا): در این نظامها میان گرایش های مختلف سیاسی موجود در جامعه، رقابت آزاد وجود ندارد و نامزدهای انتخاباتی از سوی یک حزب معرفی می گردد مثل نظام های کمونیستی در شوروی سابق، فاشیستی در ایتالیا و نازی در آلمان.

2) نظامهای دو حزبی (رژیم های کثرت گرا): در این نظام، قدرت سیاسی در هر انتخابات پارلمانی یا ریاست جمهوری،  بین دو حزب بزرگ دست به دست می گردد برای نمونه در انگلستان گاه حزب کارگر و گاه حزب محافظه کار اکثریت را در پارلمان بدست می‌آورند. حزب حائز اکثریت در پارلمان دولت را تشکیل می دهد.

3) نظام چند حزبی (نظامهای کثرت گرا): هنگامی است که سرشت جامعه موجب تبلور گرایش هائی در چند حزب سیاسی متشکل می‌شود.در کشورهایی مانند ایتالیا،فرانسه،هلند، سوئیس و آلمان چندین حزب به مبارزه انتخاباتی می پردازند  بعلت رقابت بیشتر در نظامهای چند حزبی بسیاری از اوقات اکثریت پارلمان از طریق ائتلاف چند حزب با یکدیگر صورت می پذیرد و دولتی که تشکیل می گردد یک دولت ائتلافی است

4) نظام حزب حاکم: در این نظام چند حزب اجازه فعالیت دارند حامیان آنها تنها حزبی که به نظام حاکم وابسته است با تکیه بر اهرمهای قدرت و سلطه بر شبکه های مالی،سیاسی و تبلیغی همیشه از رقبای خود پیشی می‌گیرد.(صابری، بی‌تا: 8-6)

حال با فرض نهادینه شدن احزاب سیاسی در ایران کدام نوع از نظامهای حزبی برای کشور ما مفید خواهد بود؟

برخی از کارشناسان معتقدند برای یک کشور پهناوری مانند ایران تعدد و کثرت احزاب سیاسی می تواند آنها را از منافع ملی دور کند و به سمت مسائل حاشیه ای، قومی، محلی، منطقه ای، و قبیله ای سوق دهد که افت بزرگی برای احزاب سیاسی است در واقع وجود احزاب فراوان کوچک محلی یا وجود آن در نقاط مختلف باعث می گردد که احزاب به جای آنکه نگاه ملی داشته باشند نگاهشان محلی و منطقه ای گردد و این با کارویژه اصلی احزاب سازگاری ندارد. در کشوری که احزاب سیاسی رنگ غیر ملی پیدا کنند بجای آنکه منشأ یک توسعه پایدار باشند می توانند منشأ در گیری های فراوان باشند بنابراین برای کشوری مانند ایران باید به سمت یک نظام پایدار دو حزبی و یا حداقل دو قطبی پیش برویم و متناسب با آن نظام انتخاباتی طراحی کنیم نکته مهمی که باید به آن توجه کرد اینکه وقتی به فعالیتهای سیاسی چند سال اخیر نگاه می‌کنیم عملاً به سمت شکل گیری دو جریان و دو قطب عمده پیش رفتیم این قطب عمده نامها ی مختلف داشته اند تا سالهای سال بنام چپ و راست معروف بودند و الان هم بنام اصلاح طلب و اصولگرا حضور دارند یعنی دو قطب عمده در کشور شکل گرفته است. درون هر یک از این قطبها شاهد تشکل ها و احزاب مختلف هستیم و عملاً افکار عمومی در ایران در درون یک نظام دو قطبی یا دو حزبی نهادینه می‌شوند. (ایوبی، 1387: 7-6)

از جمله مهمترین مشکلات در ایام انتخابات در صورت فقدان حزب و تشکل سیاسی عدم شناخت کامل و صحیح خود فرد از نامزدهای انتخاباتی است. این مسئله در برخی از انتخابات مانند انتخابات شوراهای شهر و روستا بخوبی قابل مشاهده است بویژه مشکل زمانی ست که هر یک از ما بعنوان یک شهروند علاقمند به مشارکت در فرایند سیاسی بخواهیم در یک شهر بسیار بزرگی مانند تهران و تبریز و برخی از شهرستانهای بزرگ از خیل انبوهی از نامزدها که حداقل 50 نفر می باشند چند نفر را انتخاب نمائیم. تازه برنامه های تبلیغاتی و نیز برنامه های کاری آینده کاندیداها هم مسئله ای دیگر است. گاهاً کاندیداها خارج از توان خود به ارائه ای از برنامه های خود به‌طور کلی تن می دهند که شاید کاملاً ربطی به حوزه کارکردی آنها نداشته باشد. تبلیغات زود هنگام و پرخرج بخاطر نداشتن پایگاه اجتماعی و گاه برای افزایش پایگاه اجتماعی صورت می پذیرد. یا برای حل بحران نفوذ از ماهها بلکه سالها قبل از انتخابات اقدام  به کارهائی مانند حضور در مجالس ختم، عروسی، ارسال پیامک به مناسبتهای گوناگون و... می کنند.

 این در حالی است که اگر احزاب سیاسی نهادینه شوند و انتخاب افراد بر مبنای شناخت فکری و برنامه های آنان از طریق احزاب باشد، شناخت شخصی جایگاه خود را از دست می دهد و بنابراین بسیاری از هزینه ها که صرف شناخت شخصی افراد می گردد از میان برداشته خواهد شد. احزاب و گروههای سیاسی که به مردم معرفی می گردند مبین و گویای خاستگاه فکری و بینشی آنهاست و مردم همان شناختی که از احزاب و تشکلهای سیاسی دارند به فرد نامزد انتخاباتی تعمیم می دهند و لذا نیازی به تبلیغات آنچنانی ندارند و تقلیل ستادهای انتخاباتی در شهرستانها، بخشها و دهستانها را بدنبال دارد. علاوه بر آن رسانه ها بویژه صدا و سیما در سطح ملی و منطقه ای می توانند زمان معینی در اختیار نامزدها قرار دهند تا به معرفی خود و برنامه ها و دیدگاههای خود بپردازند.(رضایی، 1385: 231) و خود حزب سیاسی مسئول عملکرد نامزدهای انتخاباتی بوده و در برابر مردم پاسخگو می باشند. در واقع در یک انتخابات حزبی  اولا مردم  در تصمیم گیری خیلی راحت هستند، ثانیاً گزینه های انتخابی محدود می باشد و مردم با دیدی کارشناسانه و تحقیقی و از روی تجربه و آگاهی در واقع به خود حزب و برنامه های حزب رأی می دهند چرا که می توانند براحتی با بررسی تجربه و عملکرد احزاب مورد نظر در طول سالهای گذشته و انتخابات سابق تصمیم بگیرند و این نقش بسیار مهمی در توسعه و پیشرفت شهرها و بویژه کشور خواهد داشت و موجب حیف و میل ثروت نمی‌شود. بالعکس در صورت نبود احزاب قوی و کار آمد مردم دائماً در مرحله خطا و آزمون هستند و این مانع توسعه و پیشرفت در زمینه های مختلف خواهد بود.

به‌طور کلی اگر مردم برای فعالیتهای حزبی و گرایش به حزب به خوبی توجیه شوند، اعتماد مردم به احزاب تقویت شود، احزاب نهادینه گردند و افراد سرشناس و متخصص و متعهد را جهت تصدی پستهای مختلف معرفی کنند و در کنار آن لیستی از برنامه ها و عملکردهای خود را به‌طور شفاف، منظم، منسجم و بدور از کلی گویی ارائه دهند و در مقابل مردم پاسخگو بوده و فعالیت مستمر و دائمی داشته باشند اولاً باعث رشد و توسعه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی می‌شود وثانیاً متدهای انتخاباتی دموکراتیک تر خواهد شد، ثالثا ًکاندیداهائی که رأی می‌آورند آزاد و رها نخواهند بود و باید پاسخگو باشند و رابعاً باعث افزایش میزان مشارکتهای مردمی خواهد شد.

 

نتیجه‌گیری

وجود احزاب سیاسی در جامعه یک نیاز ضروری و اساسی تلقی می گردد به‌طوری که هم دولت و هم جامعه نیاز به حزب دارد. علت اینکه جامعه نیاز به حزب دارد این است که امروزه خواسته های گروهها و اقشار متفاوت شده است و درکشان از نیازهای طبقاتی شان افزایش پیدا کرده است  برای اینکه بتوانند این نیاز طبقاتی‌شان را به سیستم سیاسی افزایش بدهند و چون تحصیلاتشان افزایش پیدا کرده و آگاهی آنها بیشتر شده به قالب تشکیلاتی که اسمش را حزب می گذاریم تبدیل می‌شوند. دولت نیز احساس می کند که بدون حزب قابلیت تداوم ندارد. دولتها نیاز به این دارند که با جامعه ارتباط داشته باشند یکی از این ارتباطات حزب است. لذا مشارکتها هم که در قالب حزب صورت می‌گیرد دموکراتیک تر خواهد بود. البته صرف وجود حزب کافی نیست باید موانع حزب برطرف شود آسیب شناسی جدی صورت پذیرد تا به یک نقطه ایده ال برسیم. مفاهیم  توسعه سیاسی،  مشارکت مردم، مشروعیت سیاسی، قانونمندی، تحمل و مدارا، نظم و ثبات سیاسی مفاهیمی هستند که نقطه تلاقی  آنها ظهور احزاب و گروههای سیاسی می باشد.