آمل رنگین کمانی از طایفه ها و عاطفه ها
سید سعید صابری
خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آن که آن قوم خود به تغییر سرنوشت خویش اقدام کند . شهر آمل متشکل از روستاهای کوهستانی و روستاهای جلگه وشهر مأمن و خاستگاه مردمی است که هریک علاقه وعلقه ای به خاک این خطه دارند و خونی از طوایف مختلف در رگهایشان جاری است
به نام جان آفرین
آمل رنگین کمانی از طایفه وعاطفه
. ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم
خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آن که آن قوم خود به تغییر سرنوشت خویش اقدام کند .
شهر آمل متشکل از روستاهای کوهستانی و روستاهای جلگه وشهر مأمن و خاستگاه مردمی است که هریک علاقه وعلقه ای به خاک این خطه دارند و خونی از طوایف مختلف در رگهایشان جاری است . وقتی به این تنوع خدادادی می نگریم سراسر غرق در سرور می شویم که از مصادیق آیه شریفه ای از سوره حجرات قرارگرفته ایم : ای مردم ، بی تردید ما همه ( افراد نوع ) شما را از یک مرد و زن ( آدم و حوّا ) آفریدیم ، و یا هر فرد شما را از یک پدر و مادر خلق کردیم ، و شما را قبیله های بزرگ و کوچک قرار دادیم تا همدیگر را بشناسید ( پس در میان شما برتری نژادی نیست بلکه ) مسلّما گرامی ترین شما در نزد خدا پرهیزکارترین شماست همانا خداوند بسیار دانا و آگاه است.
آیه ۱۳ سوره حجرات
واین تنوع خلقت رنگین کمانی از سرمایه های انسانی را در آسمان این سرزمین نمایش می دهد که می تواند منشأ آبادانی ورفاه همه مردم این سامان باشد . مردمی که سرمایه خدادادی از قله دماوند تا دره های پر از چشمه ساران گواری « آب » لار ،تا جنگل و شالیزار های پر برکت وباغات پر میوه کوه و دشت و...بهره مندند.
ظریفی می گفت : در حال حاضر نباید به این فکر کنیم که این همه نعمت را چه کسی خلق کرد بلکه به این بیاندیشیم که چه کسانی در حال تخریب این سرمایه های خدادادی هستند ؟
اگر دماوند این پدیده منحصر به فرد طبیعی به آمل تعلق دارد ،از آن چه بهره ای برده ایم ؟ از دره هراز چه ؟ واز جلگه زرخیز چه ؟ ما را چه می شود که با وجود فرزندان تحصیل کرده و فرهیخته و فرزانه این سامان در نابسامانی به سر می بریم ؟ روستاهای ما خالی می شود و حاشیه آسیب زای شهر گسترده ؟ چرا نباید آنقدر نفوذ کلام داشته باشیم که نهیب بزنیم : ای پایتخت نشینان ما یک مازندران بیشتر نداریم !و به عنوان پارک آخر هفته شما هم تلقی کنیم باید آن را حفظ کنیم !.
زباله تر وخشک و شیرابه دشمن درجه یک این خاک است و باید به صورت خاص به آن نگریسته شود . به جدیت باید به فکر بکار گیری تکنولوژی بروز دفع که نه بلکه بازیافت پسماند بود حال تکنولوژی داخلی ویا وارداتی! ، تا شر خروجی قدرتمند وتخریبگر ما انسانها سر سبزی را به پژمردگی مبدل نکند.
! اگر کسی بیاندیشد که مشکلات این شهر با چند مسئول حال از نماینده گرفته تا روسای ادارات حل می شود و بقیه تکلیفی ندارند ،بسیار بی مسئولانه اندیشیده است . همه در قبال زندگی جمعی شهر مسئولیم وکسی نباید نقش خویش را دست کم بگیرد . اگر به فکر اعتباری مصوب باشیم که به شهرستان برسد ودر میدان رقابت وکشمکش این مسئول وآن مسئول ،گوشه ای از آن صرف عمران و آبادی شود ، همین داستان فقر و غنا و به دنبال آن قرض وربا در اجتماع آمل ما ،باقی خواهد ماند .دانایان ودارایان ما باید جمع شوند تا طبقه متوسط گسترش یابد و با ترویج تشکیل سازمان های مردم نهاد ، در باره فقر چاره ای اندیشید.قانون اساسی ما بر تکریم همه انسانها فارغ از شاخصه های ظاهری آنان ،بنا شده است . اگر به علم و سرمایه بها ندهیم و صاحبان آنان را برانیم ویا عالمان را طالب وار از دیار خویش بکوچانیم ویا موجب گوشه نشینی آنان شویم وسهمی از دارایان به ستم بستانیم ویا لگدمالشان کنیم ،این دیار روی آبادانی نخواهد دید .برای تحقق این مهم باید باب گفتگو ها باز شود و از « تک خوانی » ها پرهیز شود . چرا مکانی و زمانی برای گفتگوی شهر نداریم ؟ پیام سکوت پیام رسایی نیست باید همه با هم ،ازروستایی وشهری ،از کوه وجلگه باهم برای زیستنی بهتر و همزیستی مسالمت آمیز وشایسته و با بهره مندی از تمام مواهب مادی و معنوی گفتگو کنیم. چه کسی آغازگر خواهد بود ؟؟؟