حمیدرضا طهماسبی زاوه

انقلاب های قانونی و در درون نظام های سیاسی

یکی از عوامل مهم رشد و پیشرفت در مغرب زمین را ثبات در نظام سیاسی این سرزمین ها می دانند. مقررات ویژۀ رسیدن به مقام پادشاهی دراین کشورها ازقبیل اینکه حتما باید طبقه اشراف پادشاه را تایید میکرد راه رسیدن به پادشاهی را محدود نموده طوریکه هرکسی نمی توانست هوس پادشاهی نماید.

یکی از عوامل مهم رشد و پیشرفت در مغرب زمین را ثبات در نظام سیاسی  این سرزمین ها می دانند. مقررات ویژۀ رسیدن به مقام پادشاهی دراین کشورها  ازقبیل اینکه حتما باید طبقه اشراف  پادشاه را تایید میکرد راه رسیدن به پادشاهی را محدود نموده  طوریکه هرکسی نمی توانست  هوس پادشاهی نماید وهمین محدودیت جلوی بسیاری از جنایات در خاندان شاهی  و نیز جلوی جنایات  افراد خارج از خاندان شاهی برای رسیدن به سلطنت را  میگرفت . 

این مقررات ویژه ، ثبات وامنیت را بخوبی به نظام سیاسی هدیه کرده بود وهمین ثبات درنظام سلطنت، جلوی خیلی از بی نظمی‌ها وهرج ومرج ها وغارتگری‌هایی که بر نظام‌های  سیاسی شرقی حاکم بود را می‌توانست کنترل نماید.

درزمان معاصر نیز ما کمتر شاهدیم جوامع مدرن و توسعه یافته با دگرگونی‌های سیاسی حادی مثل کودتا یا انقلاب روبرو باشند. دگرگونی‌هایی که شاخصۀ مهم جوامع غیر توسعه یافته است وهمین عدم ثبات در نظام سیاسی  غیرتوسعه یافته ها ، عامل مهم توسعه نیافتگی آنهاست.

هرکودتا یا انقلابی دراین کشورهای  غیرتوسعه یافته  حداقل موجب دهه‌ها عقب‌ماندگی وفقر بیشتر است. این رویدادهای عامل عقب ماندگی در این کشورها درحالی است که بخوبی مردم می توانند بجای کودتا وانقلاب‌های خشن که همیشه ساختار نظام‌های سیاسی را بهم می ریزد از ظرفیت‌های موجود استفاده نموده و بصورت قانونی ومسالمت آمیز نظام سیاسی خودرا اصلاح  یا حتی تغییر دهند بدون اینکه به ساختار نظام سیاسی خدشه ای وارد شود .

یکی از ارکان مهم و تآثیرگذار درهرکشوری نهاد قانونگذاری یا قوۀ مقننه است که اعضای چنین نهادی اغلب با انتخاب مستقیم مردم هرکشوری تعیین می شوند

واین انتخاب یک فرصت قانونی برای هرملتی است که از نعمت چنین نهادی برخوردارند ومردم می توانند درصورت لزوم بجای انقلاب‌های خشن که نتیجه ای جز   ناامنی وعقب ماندگی نداشته ونخواهدداشت با استفاده از انتخاب خود در هرمقطعی که معمولا چهارساله است اعضای این نهادهای زیربنایی را بصورت قانونی تغییر داده و با جایگزینی اعضایی که شاید به علت استمرار در قدرت به لحاظ  تغییرطبقۀ اجتماعی  ضرورتا  بین آنها ومردم فاصله ایجاد شده ، افرادی متعلق به طبقۀ خودرابرای رسیدن به چنین جایگاهی انتخاب نمایند. به قول آقای عباس رضاقلی نویسنده کتاب جامعه شناسی خودکامگی : بجای مبارزه با رژیم  مبارزه در رژیم انجام شود . نتیجۀ این  نوع مبارزۀ قانونی ، ایجاد تحول و انقلابی رسمی و درچهارچوب ساختار نظام سیاسی صورت خواهدگرفت . این نوع انقلاب های قانونی موجب توسعه یافتگی وپیشرفت است برخلاف انقلاب های خشن و ساختارشکن که نتیجه ای جز ناامنی و عقب ماندگی نخواهند داشت.  حمیدرضا طهماسبی زاوه